حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ برای بیشتر ما از کودکی، گناهانی را برشمردهاند که عقوبت و جزای سنگینی دارد یا زشتیاش را به ما یادآوری کردهاند؛ گناهانی مثل دروغ و غیبت یا مثالهای روزمرهای مانند اذیت و آزار دادن دیگران. حالا آن دیگران ممکن بود همکلاسی و همبازیمان باشد یا حیوانات و گیاهان که آزار رساندن به آنها را نهی میکردند و کوچک و بزرگ هم نداشت؛ از کارهای کوچکی مثل سروصدا کردن و آزار رساندن به شخصی که در خانه خواب است، گرفته تا اذیت و آزار حتی مورچههای خانه، فرقی نمیکرد، بزرگترها با گفتن جمله «خدا را خوش نمیآید» سعی میکردند به زبان ساده به ما بگویند هرکاری که موجب اذیت دیگری شود، خوشایند خداوند نیست؛ چون میدانستند جبران «حقالناس»، سخت و مهم است. در ادامه پای منبر وعاظ نشستهایم تا درباره اهمیت حقالناس بیشتر بدانیم.
یکی از مشکلات جامعه، فرافکنی و توجیه گناه در زمینه حقالناس است. انسان نباید بهدلیل انجام گناه توسط دیگران، گناه خودش را در زمینه حقالناس توجیه کند. این توجیه، موجب شکسته شدن قبح گناه در جامعه میشود. حقالناس کم و زیاد ندارد، حتی یک دانه گندم هم حقالناس است. رعایت نکردن حقالناس، موجب محروم شدن انسان از بسیاری از نعمتهای معنوی و گرفتار شدن به عذاب الهی میشود. آلوده کردن هوای یک شهر با استفاده از یک خودرو آلاینده، حقالناس است.
جعل فاکتور برای گرفتن یک وام بانکی و استفاده از آن در غیر مسیر تعیینشده، هم حقالناس است. ظلم به دیگران، گناهی نبخشودنی است و خدا از حقالناس نمیگذرد. خداوند رزق را برای انسان تضمین کرده است، با این حال برخی افراد نگران رزق خود هستند؛ البته انسان باید برای کسب رزقوروزی تلاش کند.
پروردگار در روز قیامت با هیچ فردی تعارف ندارد و در آن روز به اعمال انسان رسیدگی میشود؛ البته خداوند درمورد عبادات و طهارت، سهلگیر است. وسواس در زمینه طهارت، یک بیماری است و مردم باید از این وسواس دوری کنند، اما خدا درباره حقالناس سختگیر است و از حقوق مردم نمیگذرد.
انسان باید همیشه بدهیهای خودش را یادداشت کند تا در صورت مرگ، بازماندگانش این بدهیها را به مردم پرداخت کنند. حقالناس حساس است؛ البته همیشه حقالناس مربوطبه امور مالی نیست و اگر کارمندی در انجام وظیفه خود کوتاهی کند، نیز حقالناس بر گردن اوست.
حجتالاسلاموالمسلمین رفیعی
دنیا، دنیای عمل و عکسالعمل است. اینجا عالمی است که اگر شما بزنید، میخورید؛ زیرا خدا حسیب است. حسیب بودن خداوند به این معناست که هیچ عملی رها و مهمل نمیماند، پس هر عملی عکسالعملی دارد، ولی الزاما عکس العمل آن در این دنیا نیست. بخشی از عالم وجود، دنیاست ولی بخش مهمتر عالم وجود، آخرت است.
پاداش و کیفر هر عملی همین الان هست، ولی زمان آن مشخص نیست و بهدست خداست. ممکن است بهنظر ما عملی کوچک باشد، ولی پیش خداوند ظلمی بزرگ بهحساب بیاید، پس استاندارد این اعمال دست ما نیست. خدا مهلت میدهد، ولی کار را مهمل نمیگذارد.
حضرت امیر (ع) میفرمایند: «ممکن است که خدا به ظالم و مظلوم مهلت بدهد، ولی خدا این ظلم را رها نمیگذارد که گم بشود». ما به آخرت اعتقاد داریم. صدام، هزاران نفر را کشت و به شهادت رساند و این عالم فقط ظرفیت یکبار کشتن صدام را داشت، ولی عالم آخرت ظرفیت بیشتری دارد؛ مثلا فردی ظلمی میکند و همان موقع از دنیا میرود. او در این دنیا چیزی نمیبیند.
در روایت داریم: «ظلم کردن باعث بیبرکت شدن رزق میشود». وقتی شما حق یکی را میخورید، در عالم وجود رزق، حق شما هم خورده میشود و رزق شما کم میشود، پس ممکن است فردی چند شیفت کار کند، ولی در زندگیاش به آرامش نرسد و چالههای زندگیاش زیاد باشد.
من از حرم امامرضا (ع) سوار تاکسی شدم. راننده، فردی را سوار کرد و پول زیادتری از او گرفت. طرف متوجه شد، ولی به روی خودش نیاورد و پیاده شد. راننده تاکسی به من گفت من خیلی کار میکنم، ولی دخلم به خرجم نمیرسد. آیا ذکری هست که من بگویم؟ من به او گفتم: «اگر شما ظلم نکنی، روزیات زیاد خواهد شد و نیازی به ذکر نیست». ظلم، چالهای در زندگی انسان درست میکند که با اشک، ریاضت، گریه و توسل پر نمیشود. ما باید ظلم را جبران کنیم.
حجتالاسلاموالمسلمین عالی
به نظرم، ما یک مقدار به مسائل حقالناس و مسائل مالی بپردازیم؛ چون گاهی مشمول غفلت قرار میگیرد. یک وقت انسان نماز نخوانده و روزه نگرفته است، آنهم دِینی بر گردن انسان است. ولی یک وقت بدهی مالی داریم. بدهی مالی را حتما باید جبران کنیم. حقالناس را حتما باید جبران کنیم؛ البته محدوده حقالناس هم به این چند مسئلهای که میگوییم، نیست. خیلی از این وسیعتر است. متأسفانه امروز فکر میکنند حقالناس یعنی فقط از دیوار مردم بالا بروی یا پول کسی را بزنی. اینها درست است، اما وقت مردم چطور؟ حقالناس نیست؟
خدا مرحوم محدث قمی را رحمت کند! یک وقت مرحوم حاجمیرزاعلیآقای محدثزاده پسر ایشان منبر رفت و حدیثی خواند. بعد از منبر، شخصی آدرس حدیث را سؤال کرد. ایشان گفته بود: نمیدانم. در عالم رؤیا پدر را دید. پدر گفت: آدرس حدیث فلانجاست، ولی بدون مطالعه منبر نرو! وقت مردم امانت است. معلمی که سر جلسه درس میرود، استاد دانشگاه و پزشکان خیلی باید حقالناس را رعایت کنند.
همان هفته یک نفر در قم به من گفت: من مطب دکتر رفتم. به من گفتند: ساعت ۷:۳۰ بیا. من هم سر ساعت رفتم. گفتم: آقای دکتر تشریف دارند؟ گفتند: الان از تهران حرکت کردهاند. وقتی که برای بیمار تعیین میکنند، همزمان با وقتی است که دکتر تازه دارد از تهران حرکت میکند. باز هفته بعد رفتیم، دوباره همین اتفاق افتاد. مریض دو ساعت زودتر از دکتر بیاید بنشیند، این حقالناس نیست؟ مریض حال ندارد، مشکل دارد. وقتش برایش ارزش دارد.
حجتالاسلاموالمسلمین حسینیقمی
پیامبر (ص) در آخرین منبری که تشریف بردند، در حالت مریضی از مردم حلالیت طلبیدند با اینکه ما معتقدیم پیامبر (ص) معصوم بودهاند. حضرت فرمودند: «ای مردم! خدا قسم خورده است از حق ظالم نگذرد. هرکه به گردن من حقی دارد، یا بگذرد یا قصاص کند». پیامبر (ص) شوخی یا تعارف نمیکردند. حالا آنهایی که مال مردم را میخورند و بالا میکشند، چک بیمحل میکشند و فرار میکنند و میخورند، سرنوشتشان چه میشود؟ میگویند وقتی شاعر این شعر را گفت، بعضیها تکفیرش کردند. گفت:
گر مسلمانی چنین است که حافظ دارد / وای اگر از پس امروز، بود فردایی!
این روایت هم خیلی تکاندهنده است؛ امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: پیامبر بعد از نماز صبح تا سلام دادند، رویشان را برگرداندند و فرمودند: از طایفه بنینجار کسی در میان شما نیست؟ مردم تعجب کردند. معمولا پیامبر (ص) تعقیبات میخواندند، ولی این دفعه بلافاصله رویشان را برگرداندند و گفتند از طایفه بنینجار کسی در میان شما نیست؟
فردی از این طایفه شهید شده است. در آن دنیا حبسش کردهاند. دیشب روحش به من استغاثه میکرد که «یا رسولا...! به داد من برس. بهخاطر سه درهمی که از یهودی قرض کردهام، من را زندانی کردهاند. حواسم نبود سفارش کنم یا وصیت بنویسم». اولا: شخصی که به پیامبر (ص) استغاثه کرده بود، شهید بود. ثانیا: مبلغ بدهی مبلغ ناچیزی بود. ثالثا: فردی هم که به او بدهکار بود، یهودی بود، مؤمن نابی نبود.
حقالناس را خیلی جدی بگیرید. اکثر قریب به اتفاق مردم گرفتار حقالناس، غیبت و تهمت هستند. شلوغترین گردنه در قیامت، گردنه حقالناس است. اگر فردی این گردنه را رد کرد، دیگر کارش آنقدر هم سخت نیست. اول شخصیت عالم، در آخر عمر میآید میگوید هرکه به گردن من حقی دارد، یا ببخشد یا قصاص کند. ما معتقدیم که پیامبر ما حتی ترک اولی هم نکردهاند.
آن فردی هم که گفت عصای شما به بدن من خورده است، الکی گفت. میخواست لبهایش به بدن مبارک پیامبر (ص) برسد تا در آتش جهنم سوزانده نشود، والّا پیامبر (ص) سهو هم نمیکند.
حجتالاسلام والمسلمین فرحزاد
یکی از چیزهایی که ماه رمضان برای ما به ارمغان میآورد، مغفرت یعنی آمرزش است. همین که وارد ماه مبارک رمضان شوید، گناهان بین شما و پروردگار بخشیده میشود. این مغفرت را ماه رمضان میآورد، ولی ماههای دیگر این خاصیت را ندارد؛ یعنی اگر مغفرت در ماههای دیگر را بخواهید، باید گریه و توبه و انابه و سحرخیزی کنید و زحمت بکشید، ولی همین که وارد ماه رمضان شوید، مغفرت را به ارمغان میآورد و گناهان بین ما و خدا بخشیده میشود و البته گناهانی بین ما و مردم میماند که از آن به حقالناس تعبیر میشود.
بدهی ولو به اندازه یک دانه گندم، عدس و پنج تومانی با ماه رمضان بخشیده نمیشود، بلکه باید از صاحب مال حلالیت بطلبیم؛ یا گندم به او بدهیم یا حلالیت بطلبیم؛ وگرنه اگر این موضوع در پرونده بماند، بیست ماه رمضان دیگر را هم که ببینیم، پاک نمیشود. به فرموده حضرت زینالعابدین (ع)، حق خدا، حق اکبر و حق بندگان، حق کبیر است. حساب کنید یک نخود، عدس و گندم با آمدن ماه مبارک رمضان، بخشیده نشود. میلیونهاتومانی که کسی به ناحق از بیتالمال برده است، ارثی که از خواهر و برادر با مکر و حیله برده است، آیا در ماه رمضان بخشیده میشود؟
آقایی خدمت امامصادق (ع) آمد برای خداحافظی، میخواست به حج برود. امامصادق (ع) فرمودند: «آیا صاف و پاک به حج میروی؟». گفت بله، ولی مقداری پول از یک فردی که عقیده مرجئه دارد (یعنی بهنوعی کفرپیشه بود) نزد من مانده است و به او برنگرداندهام؛ یعنی میخواست بگوید، چون او کافر است، نیازی ندیدم که پول او را برگردانم و فکر میکرد امامصادق (ع) میفرمایند عیبی ندارد و این پول را بخور. حضرت فرمودند: «اگر بدهی این فرد مرجئی را پس بدهی، آیا پول رفتوبرگشت حج را داری؟». او گفت: خیر و حضرت فرمودند: «پس حج به تو واجب نیست و رفتنت هم حرام است و همین الان که از پیش من رفتی، برو پول او را بده».
حجتالاسلاموالمسلمین انصاریان